سوریه نرفتهام. چه قبل از شروع جنگ و چه بعدش که سروکارم افتاد به نوشتن از مردانی که پایان زندگی دنیا
زمان ارتقاء درجه اش رسیده بود . آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد سوریه.
کتاب «قرار بیقرار» پنجمین کتاب از مجموعه کتابهای مدافعین حرم و مربوط به زندگی شهید مصطفی صدرزاده ا
امان از روزی که به خانه می آمد و می دید فهمیه سرپاست و کار خانه کرده است. از نظر محرم فهیمه باید است
عبدالله جمع اضداد بود، هم خشن و جدی، هم رئوف و شوخ و شنگ.
عاشق موسیقی بود؛ هم پاپ و هم سنتی. اگر با بچه های فامیل جمع می شدند می زدند به دل جاده و می رفتند سف
مادر ازت متشکرم وقتی تحملم کردی،وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید شوم،
صادق در سال 1394 به سوریه رفت و جزء مدافعان حرم گردید. بعد از یک سال جنگیدن علیه تروریست های وهابی،
ماه رمضان از راه رسیدو من با اینکه نمیتوانستم روزه بگیرم، دوست داشتم سحرها بیدار شومو کنار تو بشینم
این کتاب برداشتی داستانی از زندگی جانباز مدافع حرم، عباس دهقانی است. جوانی اهل گوریگاه که بیشتر روزه
اگر دردی، معلولیت یا محرومیتی شما را از رسیدن به آرزوهایتان باز داشته، اگر همتتان بریده، خواندن این
این کتاب روایتی واقعی از نبردی چندروزه در شمال استان حماه سوریه ست تمام شخصیتهای داستان حقیقی هستند