فروشگاه اینترنتی روایت فتح

محصولات مرتبط

راه سفید زندگینامه داستانی شهید محمد جعفر حسینی(ابو زینب) مدافع حرم لشکر فاطمیون از زبان همسر
فادیا روایت داستانی جانباز مدافع حرم سخی میرالله قلی
خوابهای ناتمام زندگینامه داستانی اطیاف زییدی همسر شهید محمد شیبانی
فصل رسیدن زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی
آب برای ماهی‌هاست روایت داستانی عملیات قمحانه از زبان شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده
قاسم حاج قاسم زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم وحید زمانی‌نیا
حکایت زخم ها روایت زخم‌های چهار جانباز مدافع حرم؛ لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و ایرانی
معجزه رتیان زندگینامه داستانی جانباز مدافع حرم عباس دهقانی
عباس توام بانو زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده
بهار آخرین فصل (مستند روایی زندگی شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی)
اسم تو مصطفاست (شهید مصطفی صدر زاده)
کمی بیشتر بمان (زندگینامۀ داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری)
وزن :۲۰۸گرم
شابک :۹۷۸۶۰۰۳۳۰۳۷۱۳
نوبت چاپ :4
سال چاپ :1398
تعداد صفحات :248
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

مدافعان حرم ۱۱ کد کالا 124

بادیگارد (زندگی نامه داستانی شهید عبدالله باقری)

نویسنده:
دسته بندی:
کلمات کلیدی: مدافعان حرم شهید عبدالله باقری بادیگارد
قسمتی از کتاب

هرشب تا یک دل سیر نبویم و نبوسمش خوابم نمی‌برد. تا صبح بارها و بارها از خواب بیدار می‌شوم و سفت‌تر توی بغل می‌گیرمش. بوی تو را می‌دهد. همان پیراهن تنت که آخرین بار قبل از رفتن پوشیده بودی. باورت می‌شود؟ هنوز که هنوز است لباس‌هایت پشت در اتاقمان آویزان است. مهمان هم که می‌آید برش نمی‌دارم. همۀ پیراهن‌هایت را توی کمد، مرتب همان‌جور که خودت چیده بودی، نگه داشته‌ام. کمد کم داریم، اما دستشان نمی‌زنم. با همین‌ها زندگی می‌کنم. برای من مثل همان‌وقت‌ها هر روز می‌آیی، یکی‌شان را انتخاب می‌کنی، از کاور درمی‌آوری، می‌پوشی و می‌روی. کسی حق ندارد به ترکیب خانه‌مان دست بزند، حتی بچه‌ها. دوست دارم همانی باشد که تو دوست داشتی. برگه‌های مأموریت و دست‌نوشته‌های گاه‌وبی‌گاهت همین‌جاست، توی کشو. درست همان‌جا که خودت گذاشتی. غروب که می‌شود می‌روم سروقتشان. با صدای خودت می‌خوانمشان. نمی‌دانم شاید همۀ این کارها را می‌کنم تا تنهایی‌ام را باور نکنم.