محصولات مرتبط

راه سفید زندگینامه داستانی شهید محمد جعفر حسینی(ابو زینب) مدافع حرم لشکر فاطمیون از زبان همسر
فادیا روایت داستانی جانباز مدافع حرم سخی میرالله قلی
خوابهای ناتمام زندگینامه داستانی اطیاف زییدی همسر شهید محمد شیبانی
فصل رسیدن زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی
آب برای ماهی‌هاست روایت داستانی عملیات قمحانه از زبان شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده
قاسم حاج قاسم زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم وحید زمانی‌نیا
حکایت زخم ها روایت زخم‌های چهار جانباز مدافع حرم؛ لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و ایرانی
معجزه رتیان زندگینامه داستانی جانباز مدافع حرم عباس دهقانی
عباس توام بانو زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده
بهار آخرین فصل (مستند روایی زندگی شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی)
اسم تو مصطفاست (شهید مصطفی صدر زاده)
کمی بیشتر بمان (زندگینامۀ داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری)

دیگر آثار نویسنده

معجزه رتیان کد کالا 215

زندگینامه داستانی جانباز مدافع حرم عباس دهقانی

کلمات کلیدی: مدافعان حرم مدافع حرم روایت قتح انتشارات روایت فتح جانباز مدافع حرم عباس دهقانی طاهره کوه کن کتاب خوب
قسمتی از کتاب

نمی­دانستم به کدام طرف فرار کنم! زمین زیر پایم مثل گهواره پریشانی می­ماند که نه تنها قصد خوابم را نداشت که می‏خواست اگر خوابی هم توی وجودم هست بپراند. انگار دو طرف دعوا قصد جانم را کرده بودند که با تمام قوا، توپ­های آتشینشان را روی سرم می­ریختند. دیگر تانکی در کار نبود و در عوض توپخانه­ها و بالگردهای جنگنده به میدان آمده بودند. حتماً نیروهای خودی فکر کرده بودند من هم تمام کردم که به قصد کشت، وجب به وجب را شخم­کاری می­کردند. خمپاره صد و بیستی از بالای سرم آتش کرد و چند متر آن طرف­تر به زمین خورد. آنقدر لرزیدم که حس کردم الان است که زمین زیر پایم باز شود. نمی­دانم از ترس بود یا درد که نالیدم: واااااای