محصولات مرتبط

راه سفید زندگینامه داستانی شهید محمد جعفر حسینی(ابو زینب) مدافع حرم لشکر فاطمیون از زبان همسر
فادیا روایت داستانی جانباز مدافع حرم سخی میرالله قلی
خوابهای ناتمام زندگینامه داستانی اطیاف زییدی همسر شهید محمد شیبانی
فصل رسیدن زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی
آب برای ماهی‌هاست روایت داستانی عملیات قمحانه از زبان شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده
قاسم حاج قاسم زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم وحید زمانی‌نیا
حکایت زخم ها روایت زخم‌های چهار جانباز مدافع حرم؛ لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و ایرانی
معجزه رتیان زندگینامه داستانی جانباز مدافع حرم عباس دهقانی
عباس توام بانو زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده
بهار آخرین فصل (مستند روایی زندگی شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی)
اسم تو مصطفاست (شهید مصطفی صدر زاده)
کمی بیشتر بمان (زندگینامۀ داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری)

دیگر آثار نویسنده

قاسم حاج قاسم کد کالا 227

زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم وحید زمانی‌نیا

کلمات کلیدی: مدافع حرم قاسم حاج قاسم وحید زمانی‌نیا روایت فتح انتشارات روایت فتح
قسمتی از کتاب

فضای دل‌انگیزی بود. چراغ‌های دریاچه از دور سوسومی‌زدند. چند تا قایق هم روی آب شناور بودند. نسیم ملایمی صورت‌شان را نوازش می‌کرد. زهراهمان‌طور که لقمه‌های کوچکی از ساندویچش را می‌خورد، گفت:«اون چراغ‌هایی که از دور برق می‌زنه چقدر قشنگه.»

وحید به دور دست‌ها نگاه کرد.

-آره خیلی فضای قشنگی درست کردند. به امید خدا نامزد کردیم یه بار با هم بیایم قایق سوار بشیم.

هر دو حس و حال عجیبی را تجربه می‌کردند. اولین بار نبود که دریاچه و قایق می‌دیدند،اما به نظرشان همه چیز خیلی رویایی و زیبا به نظر می‌رسید که تا به حال لنگه‌اش را ندیده بودند. حتی آن ساندویچ معمولی کتلت خانگی به نظرشان خوشمزه‌ترین و بهترین غذایی بود که تا به حال خورده بودند. آن شب، کنار دریاچه شهدای خلیج فارس چیتگر،زیر آسمان مهتابی، زهرا و وحید عشق را تجربه کردند.