در این چند روز با خاک انس گرفتهام؛ بوی خاک گرفتهام، رنگ خاک گرفتهام. حال میفهمم که چرا پیامبر «ص
دوره درهای بسته اسارت ۵ ( به روایت اسیر شماره ی ۹۸۰؛ علی علیدوست قزوینی)
پرسیدم وقتی شهید شد، تو چند سالت بود؟ گفت: «دوازده.» گفتم: «خاکش کجاست؟» گفت: «دریا!»
قرار شد یک هفته آزمایشی کار کنیم. اگر شهید پیدا کردیم مجوز بدهند وسایلمان را هم بیاوریم و شروع کنیم؛
کتاب «شهیدان قاضی» ماجرای زندگی این شهدا به روایت مادرشان است.
اکنون در این روزگار به ظاهر آرام، «غاده چمران» با لحنی شکسته، داستانی روایت می کند
جوانی که از در آمد تو؛ لباس سپاه تنش نبود، یک پیرهن چینی داشت و لبه جیبش عکس امام را زده بود که می خ
در این کتاب محوریت با سخنان همسر شهید است که در قالب مصاحبه از وی، گردآوری و تنظیم شده است.
کتاب «قرار بیقرار» پنجمین کتاب از مجموعه کتابهای مدافعین حرم و مربوط به زندگی شهید مصطفی صدرزاده ا
عاشق موسیقی بود؛ هم پاپ و هم سنتی. اگر با بچه های فامیل جمع می شدند می زدند به دل جاده و می رفتند سف
صادق در سال 1394 به سوریه رفت و جزء مدافعان حرم گردید. بعد از یک سال جنگیدن علیه تروریست های وهابی،
گریختن خانه به خانه به هر جان کندنی که هست ، ادامه دارد.
روایت مادرانهای از زندگی شهید عبدالحمید فتاحیان دانشجوی شهید دانشگاه تهران که با توجه به تموّل مالی
قصۀ زندگی بعضی از آدمها آن قدر پرماجراست که نمیتوانی تصمیم بگیری از کجا شروع کنی و به کجا برسی؟ از
اگر حالم بد باشد، بهشت زهرا هم نمی روم و اگر حالم خیلی بد باشد، دعای ندبه را هم توی خانه می خوانم.
ستاره های کوکب، روایت مادرانه و شیرینی از زندگی بانو کوکب اسکندری مادر شهیدان حسن، علی و رضا مظفر اس
جنگ همیشه زیر لایههای این خاک و آب جاری است. نبرد شکوهمند حق و باطل.اما دست روزگار برگ جدیدی از مظل
شاید یک کلمه کافی باشد تا تو را به فکر فرو برد که چگونه است که زنی مرد میشود. زمانی که مردش، تکیهگا
این کتاب روایت زندگی مردی است که با نگاه بانو زینب علیه السلام از کوره راه اعتیاد به بزرگراه جوانمرد
نفسش را در سینه حبس کرده بودطنین صدای وحشت انگیز پاشنه پوتین سربازها به کف زمین را هر لحظه به خود نز
ماجرا از آنجایی شروع شدکه در صبحگاه26آوریل 1988 نیروهای مقاومت حزب الله با نفوذ به منطقه هارداو درجن