محصولات مرتبط

39 کیلو تمام زندگینامه داستانی آزاده جانباز محمدعلی کریمی
باران تشنه خاطرات آزاده جانباز احمد شیدا
تجمع ممنوع خاطرات آزاده جانباز (محمدعلی ملتجائی فرید
افرا زندگی داستانی آزاده مرحوم سید علی اکبر مصطفوی
دوره درهای بسته اسارت ۹ (به روایت اسیر شماره ی۱۰۳۲۱؛ ابوالقاسم عبیری)
دوره درهای بسته اسارت ۸ (به روایت رستم خرمدین)
دوره درهای بسته اسارت ۷ (به روایت سعید اسدی فر)
دوره درهای بسته اسارت ۶ (به روایت اسیر شماره ی۲۹۶۱؛ علی محمداحد طجری)
دوره درهای بسته اسارت ۵ ( به روایت اسیر شماره ی ۹۸۰؛ علی علیدوست قزوینی)
دوره درهای بسته اسارت ۱۱ (به روایت اسیر شماره ی ۳۰۷۹؛ غلام عباس محمد حسنی)
دوره درهای بسته اسارت ۱۰ (به روایت اسیر شماره ی ۸۶۱؛ لطف الله صالحی)
وزن :۱۵۰گرم
شابک :۹۷۸۶۰۰۵۱۸۲۸۲۸
نوبت چاپ :1
سال چاپ :1391
تعداد صفحات :144
قطع : پالتویی
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

دوره درهای بسته اسارت ۸ کد کالا 22

(به روایت رستم خرمدین)

کلمات کلیدی: اسارت دوره ی درهای بسته درهای بسته رستم خرمدین
قسمتی از کتاب

همۀ این رفتارها باعث شد دو سه ماه بعد، همان‌هایی که اوایل توی رویش به او توهین می‌کردند، با اینکه از برخوردهای قبلی خودشان خجالت می‌کشیدند و رویشان نمی‌شد، می‌آمدند جلو و با او صحبت می‌کردند. کم‌کم بگو و بخند و رفاقتشان بیشتر شد. رستم با خیلی‌ها فرق داشت. همان بسیجی‌های متعصب هم لابه‌لای صحبت‌هایشان وقتی دیدند این‌قدر صادق است، به خودش علاقه‌مند شدند و از آن به بعد بیشتر به او احترام می‌گذاشتند. بعد از مدتی، کار به جایی رسید که از او اجازه می‌گرفتند و روی پتویش نماز می‌خواندند؛ رستم هم اجازه می‌داد. همین‌ها باعث شد رفتارشان با دیگر اقلیت‌ها هم تغییر کند. دینشان را قبول نداشتند، ولی به‌عنوان یک هموطن، مثل قدیم با آن‌ها هم دشمنی نمی‌کردند. می‌گفتند همه ایرانی هستیم، اگر خودمان هوای خودمان را نداشته باشیم، پس عراقی‌ها باید هوایمان را داشته باشند؟