محصولات مرتبط

39 کیلو تمام زندگینامه داستانی آزاده جانباز محمدعلی کریمی
باران تشنه خاطرات آزاده جانباز احمد شیدا
تجمع ممنوع خاطرات آزاده جانباز (محمدعلی ملتجائی فرید
افرا زندگی داستانی آزاده مرحوم سید علی اکبر مصطفوی
دوره درهای بسته اسارت ۹ (به روایت اسیر شماره ی۱۰۳۲۱؛ ابوالقاسم عبیری)
دوره درهای بسته اسارت ۸ (به روایت رستم خرمدین)
دوره درهای بسته اسارت ۷ (به روایت سعید اسدی فر)
دوره درهای بسته اسارت ۶ (به روایت اسیر شماره ی۲۹۶۱؛ علی محمداحد طجری)
دوره درهای بسته اسارت ۵ ( به روایت اسیر شماره ی ۹۸۰؛ علی علیدوست قزوینی)
دوره درهای بسته اسارت ۱۱ (به روایت اسیر شماره ی ۳۰۷۹؛ غلام عباس محمد حسنی)
دوره درهای بسته اسارت ۱۰ (به روایت اسیر شماره ی ۸۶۱؛ لطف الله صالحی)
وزن :۱۲۰گرم
شابک :۹۷۸۶۰۰۳۳۰۰۳۵۴
نوبت چاپ :1
سال چاپ :1394
تعداد صفحات :112
قطع :پالتویی
وضعیت : انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

دوره درهای بسته اسارت ۱۱ کد کالا 18

(به روایت اسیر شماره ی ۳۰۷۹؛ غلام عباس محمد حسنی)

کلمات کلیدی: اسارت درهای بسته دوره ی دورهای بسته محمد حسنی
قسمتی از کتاب

 چهار گروه چهارصد نفری شدیم. هر گروه را یک روز بردند. گفتند غذایتان را هم باید با خودتان بیاورید. از شب قبل سیب‌زمینی آب‌پز کردیم و سهمیۀ هرکس را دادیم دستش. گروه اول که برگشتند گفتند خوب بود. کاری به کارمان نداشتند. اسرا از اتوبوس که پیاده شده بودند، خودشان سینه‌خیز و گریه‌کنان تا حرم رفته بودند، زیارت کرده بودند و برگشته بودند. روز دوم و سوم راه و چاه را یاد گرفتیم. بچه‌ها روی کاغذهای کوچک شعار «لبیک یا امام الخمینی» نوشتند و اطراف حرم بدون آنکه عراقی‌ها بفهمند پخش کرده بودند و سینه‌زنی کرده بودند و شعار داده بودند: «ابوالفضل علمدار/ خمینی را نگهدار». می‌گفتند مردم عراقیِ اطراف حرم، ما را که می‌دیدند گریه می‌کردند.