فروشگاه اینترنتی روایت فتح

محصولات مرتبط

ستاره های کوکب روایت داستانی از مادر شهیدان حسن، علی و رضا مظفر
حلوای عروسی (زندگی نامه داستانی شهید محمدرضا مرادی به روایت مادر شهید)
مگر چشم تو دریاست! (مرحوم حجت الاسلام والمسلمین جنیدی و شهیدان محمد، عبدالحمید،نصرالله و رضا جنیدی به روایت همسر و مادری مجاهد)
بانوی قرن (روایت داستانی از مادر شهیدان حسن، عباس و امیر اسماعیل‌زاده )
تهنیت عشق سلام روایت داستانی از زبان مادر شهیدان عبدالحمید فتاحیان
مادران ۷ شهید سالاری به روایت مادر
مادران ۹ تابنده - شهید کامران گنجی به روایت مادر
مادران ۸ آبا - شهیدان دباغ زاده به روایت مادر
مادران ۶ درضیه - شهید علی شرفخانلو به روایت مادر
مادران ۵ پسرانم برای انقلاب - شهیدان آقا جان لو به روایت مادر
مادران ۳ فرشته ها حواسشان جمع است - شهیدان غیاثوند به روایت مادر
مادران ۲ شهیدان قاضی به روایت مادر
وزن :۱۲۴گرم
شابک :۹۷۸۶۰۰۳۳۰۰۱۰۱
نوبت چاپ :1
سال چاپ :1392
تعداد صفحات :112
قطع : پالتویی
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

مادران ۵ کد کالا 59

پسرانم برای انقلاب - شهیدان آقا جان لو به روایت مادر

دسته بندی:
فروست :
کلمات کلیدی: مادران شهیدان آقاجان لو آقاجان لو
قسمتی از کتاب

مادر شهیدان آقاجانلو دارای شش پسر است که سه نفر از آنها به شهادت رسیده اند، که باید گفت، مخاطب با مطالعه این کتاب متوجه می شود که «صادق» اسم پسر نخست این مادر است که از ۱۳ سالگی پا به عرصه انقلاب گذاشته و در عرصه هشت سال دفاع مقدس به مقام جانبازی نائل شده است.
کتاب «شهیدان آقاجانلو»، زندگی برادر دوم یعنی «امیر» را نیز به تصویر کشیده است. در این اثر می خوانیم که مادر شهیدان آقاجانلو به «امیر» علاقه بسیاری داشت، به گونه ای که همواره می گفت: «حاضرم همه پسرانم به شهادت برسند اما امیر را از دست ندهم». جالب توجه است که «امیر» نخستین پسر این مادر بود که به مقام شهادت نائل شد و پیکر این شهید ۱۳ سال بعد از شهادت به دست مادر سپرده شد.بعد از شهادت امیر، فرزندان دیگر این مادر برای ادامه دادن راه امیر به جبهه رفتند. «مجید» اسم فرزند دیگر مادر شهیدان آقاجانلو است که قبل از شهادتش در حرفه تراشکاری فعالیت می کرد. بعد از مجید، «حبیب» که ۱۴ ساله بود و چندین بار شناسنامه خود را به دلیل افزایش سن و اجازه ورود به جبهه تغییر داده بود، برای رفتن به خط مقدم پافشاری کرد. با وجود این که «صادق» برادر بزرگ تر، با این موضوع مخالف بود اما مادر آنها خودش حبیب را به بخش اعزام برد و تقاضای اعزام او را کرد.
بخش دیگر این کتاب به زندگی مادر شهیدان آقاجانلو در زمان رحلت امام خمینی (ره) که در بستر بیماری به سر می برد، اشاره دارد و بیان می کند که این خانواده به حدی از نظر اقتصادی در وضعیت بدی به سر می بردند که حتی یک بار هم برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد مقدس نرفته بودند و به واسطه حضور «صادق» پسر بزرگ خانواده در سپاه به این سفر عازم شدند، همچنین در ادامه این کتاب با چگونگی سفر آنها به مکه و چگونگی فوت پدر این خانواده آشنا می شویم.
گفتنی است، کتاب «شهیدان آقاجانلو»، با مطلبی از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهیدان آقاجانلو به اتمام می رسد.