فروشگاه اینترنتی روایت فتح

محصولات مرتبط

ستاره های کوکب روایت داستانی از مادر شهیدان حسن، علی و رضا مظفر
حلوای عروسی (زندگی نامه داستانی شهید محمدرضا مرادی به روایت مادر شهید)
مگر چشم تو دریاست! (مرحوم حجت الاسلام والمسلمین جنیدی و شهیدان محمد، عبدالحمید،نصرالله و رضا جنیدی به روایت همسر و مادری مجاهد)
بانوی قرن (روایت داستانی از مادر شهیدان حسن، عباس و امیر اسماعیل‌زاده )
تهنیت عشق سلام روایت داستانی از زبان مادر شهیدان عبدالحمید فتاحیان
مادران ۷ شهید سالاری به روایت مادر
مادران ۹ تابنده - شهید کامران گنجی به روایت مادر
مادران ۸ آبا - شهیدان دباغ زاده به روایت مادر
مادران ۶ درضیه - شهید علی شرفخانلو به روایت مادر
مادران ۵ پسرانم برای انقلاب - شهیدان آقا جان لو به روایت مادر
مادران ۳ فرشته ها حواسشان جمع است - شهیدان غیاثوند به روایت مادر
مادران ۲ شهیدان قاضی به روایت مادر
وزن :۱۰۵گرم
شابک :۹۷۸۶۰۰۳۳۰۴۴۰۶
سال چاپ :1399
نوبت چاپ :1
تعداد صفحات :144
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

بانوی قرن کد کالا 154

(روایت داستانی از مادر شهیدان حسن، عباس و امیر اسماعیل‌زاده )

دسته بندی:
فروست :
کلمات کلیدی: بانوی قرن متفرقه
قسمتی از کتاب

نوروز سال ۱۳۶۱ مصادف بود با عیدِ اولِ امیر. داشتم خانه را برای آمدن مهمان‌های پسرم آماده می‌کردم. همان‌هایی که آرزو داشتم در عروسی‌اش بیایند نه در اولین عید نبودنش.
دلم این روزها برای امیرم تنگ‌تر شده بود. بیشتر از همیشه، آرزو داشتم یکبار دیگر او را در آغوش می‌گرفتم. دلم برای خنده‌ها و شوخی‌هایش لک زده بود. حس و حال عجیبی داشتم نمی‌دانم چون عید پسرم بود حالم طور دیگری بود یا به خاطر دلیل دیگری....
هنوز آغازین لحظات روز اول عید بود که محمود از راه رسید. همه تعجب کردند. تعجب از این که چرا حالا که وقت عملیات است او برگشته. تا اورا دیدم حسی در دلم گفت باید خودم را قرص بگیرم برای شنیدن یک خبر ناگوار...
ماجرای صد سال پایداری بانو خدیجه طلعت را در کتاب بانوی قرن بخوانید.