دیگر آثار نویسنده
هر روز توی مریوان ، همه را راه می انداخت . هر کسی با سلاح سازمانی خودش. از کوه میرفتیم بالا . بعد باید از آن بالا روی برف ها سر میخوردیم پایین . این آموزشمان بود . پایین که میرسیدیم، خرما گرفته بود دستش به تکتک بچه ها تعارف میکرد و خسته نباشید میگفت .
هر روز توی مریوان ، همه را راه می انداخت . هر کسی با سلاح سازمانی خودش. از کوه میرفتیم بالا . بعد باید از آن بالا روی برف ها سر میخوردیم پایین . این آموزشمان بود . پایین که میرسیدیم، خرما گرفته بود دستش به تکتک بچه ها تعارف میکرد و خسته نباشید میگفت .