زندگینامه شهید مدافع حرم الیاس چگینی
یک بامداد چهارم آذر است. توی آن تاریکی، علی بیآنکه بداند نفر کناریاش چه کسی است، دست الیاس را میگیرد. حتی به چهرهاش نگاه نمیکند.با انگشتان دست به نیروها اشاره میکند که دو نفر، دو نفر بیایند. دست الیاس را میکشد و آنها با تمام توان شروع به دویدن میکنند. تکفیریها بیامان روی سرشانآتش میریزند و به طرفشان تیراندازی میکنند. الیاس که تیربار در دست دیگرش قرار دارد، دست علی را رها میکند تا بتواند سریع بدود و از جلو میافتد. فاصلهاش را با علی زیاد میکند که...
.