فروشگاه اینترنتی روایت فتح

محصولات مرتبط

راه سفید زندگینامه داستانی شهید محمد جعفر حسینی(ابو زینب) مدافع حرم لشکر فاطمیون از زبان همسر
فادیا روایت داستانی جانباز مدافع حرم سخی میرالله قلی
خوابهای ناتمام زندگینامه داستانی اطیاف زییدی همسر شهید محمد شیبانی
فصل رسیدن زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم هادی طارمی
آب برای ماهی‌هاست روایت داستانی عملیات قمحانه از زبان شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده
قاسم حاج قاسم زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم وحید زمانی‌نیا
حکایت زخم ها روایت زخم‌های چهار جانباز مدافع حرم؛ لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و ایرانی
معجزه رتیان زندگینامه داستانی جانباز مدافع حرم عباس دهقانی
عباس توام بانو زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده
بهار آخرین فصل (مستند روایی زندگی شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی)
اسم تو مصطفاست (شهید مصطفی صدر زاده)
کمی بیشتر بمان (زندگینامۀ داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری)
وزن :۱۱۶گرم
شابک :۹۷۸-۶۰۰-۳۳۰-۵۵۷-۱
نوبت چاپ :۴۲
سال چاپ :۱۳۹۹
تعداد صفحات :۱۴۴
قطع :رقعی
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

قصه دلبری کد کالا 8

شهید محمدحسین محمدخانی به روایت مرجان در علی همسر شهید

کلمات کلیدی: قصه دلبری شهید محمدحسین محمدخانی شهید محمدخانی شهید
قسمتی از کتاب

 متن پشت جلد 

از تیپش خوشم نمی‌آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می‌پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می‌انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی‌اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک‌وری می‌انداخت روی شانه‌اش، شبیه موقع اعزام رزمنده‌های زمان جنگ. وقتی راه می‌رفت، کفش‌هایش را روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می‌دیدمش. به دوستانم می‌گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون جا مونده!» 

  • کاظم شاملو 1400/10/24 پاسخ
    سلام یه بار کمی از این کتاب رو خوندم خیلی قشنگ و دلچسب بود الان میخوام به عنوان روز زن به خانومم هدیه بدم التماس دعا از همگی