دیگر آثار نویسنده
ققنوس سوخته (کتاب منصور فلاحت پور)
بعد از دو ماه که همه در انتظار عملیات بودند، باران شدیدی بارید که باعث طغیان رودخانه شد. پلهای ارتباطی و پل سیدالشهدا را خراب کرد و عملیات به تأخیر افتاد.
یک شب که دیر به چادر برگشتم، دیگر جا نبود و مجبور شدم زیر باران و در سرما به صورت نشسته بخوابم. هرچند سرما خوردم، اما لذت خاصی داشت. با خراب شدن پلها غذا هم نرسید. چند روز نان خشک و دور نان هم گیر نمیآمد و همگی با بیسکویت مینو در حد بخور و نمیر یا یک سیبزمینی و بیسکویت ترد سر میکردیم. در کنار تمام اینها خبر حملۀ بمباران موشکی صدامیان به تهران بچهها را حسابی کلافه کرده بود و میخواستند هرچه زودتر به دل دشمن بزنند و بالاخره زدند.