دیگر آثار نویسنده
عید سال شصت ودو، همان سالی بود که استخاره شب عید به نام اصغر، خوب آمد. همه فامیل جمع می شدندخانه پدرم، او وضو می گرفت و یکی یکی از بزرگ به کوچک، به اسم قرآن باز می کرد. هرکس اول استخاره اش خوب می آمد، صبح بلند می شد و دراصلی خانه و بعد هم بقیه درهای خانه را باز می کرد.
سنت قدیمی بود. اگر آن سال کشاورزی و دامداری رونق می گرفت، می گفتند: فلانی دستش خوب بود، برای ما اومد داشت. اصغر هم درباره این آداب و رسوم می گفت: هرکسی برای خودش اعتقاداتی دارد. این ها هم تا الآن با این رسوم زندگی کردند.