فروشگاه اینترنتی روایت فتح

محصولات مرتبط

نیمه پنهان ماه ۳۴ حسین انصاری به روایت همسر
نیمه پنهان ماه ۳۳ شهید شعبانعلی عفیفه به روایت همسر
نیمه پنهان ماه ۳۲ املاکی به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۳۱ داوودآبادی به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۳۰ شوشتری به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۹ قاضی میر سعید به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۸ ممقانی به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۷ صبوری به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۶ رستگار به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۵ آبنیکی به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۴ شفیعی به روایت همسر شهید
نیمه پنهان ماه ۲۳ رهبر به روایت همسر شهید
وزن : ۱۰۰گرم
شابک :۹۷۸۹۶۴۷۵۲۹۶۴۸
نوبت چاپ :9
سال چاپ :1395
تعداد صفحات :80
قطع : پالتویی
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

نیمه پنهان ماه 12 کد کالا 64

آبشناسان به روایت همسر شهید

نا موجود
کلمات کلیدی: نیمه پنهان ماه شهید آبشناسان آبشناسان
قسمتی از کتاب

گزیده کتاب «در سلول که بسته شد، چند لحظه ایستادند. جا خورده بودند. از بصره که راه افتاده بودند، فکر می کردند می خواهند برشان گردانند ایران. چرا باید آن جا نگهشان می داشتند؟ حتا اسم خیلی از اسرا را گرفته بودند که با خودشان ببرند ایران. حالا سر از آن جا درآورده بودند، یک سلول چهار متری. کف و دیوارها کاشی قهوه ای پر رنگ بود. داخل سوراخی نزدیک سقف، لامپ کم سویی بود. با دو تا دیوار هفتاد هشتاد سانتی کوتاه، کنج سلول را جدا کرده بودند. پشت آن توالت فرنگی با شیر مخلوط کن آب سرد و گرم بود. در آهنی دریچه ی کوچکی داشت که فقط از بیرون باز می شد. دور در را نوار لاستیکی گرفته بودند. هیچ صدایی نه بیرون می رفت، نه تو می آمد. جای کوچک کثیفی بود. اما برای چند روز قابل تحمل بود. به گوشه و کنار سرک می کشیدند و هر چه می دیدند برای هم می گفتند. فاطمه خم شد و حلیمه روی پشتش رفت. تو سوراخی که لامپ بود، یک مداد پیدا کرد و آن را برداشت. روی دیوار، بین کاشی ها چیزهایی نوشته شده بود. بعضی نوشته بودند فردا قرار است اعدام شوند و وصیت نامه هاشان را روی دیوار کنده بودند. حلیمه آن ها را برایشان می خواند. نوشته ها عربی بودند. بعضی جاها فقط اسم و تاریخ بود.» (ص 23)