دیگر آثار نویسنده
(مستند روایی از زندگی عبدالله نوری پور، عضو گروه دستمال سرخها)
یکی از دوستان ابوشریف که از لبنان آمده بود تجارب اطلاعاتی بالایی داشت. سیستم اطلاعاتی غربیها را کاملاً میشناخت. روزی یک بار جلسه داشتیم. مینشستیم و اطلاعات را تجزیه و تحلیل میکردیم. برایمان مسجّل شده بود که عراق میخواهد به ایران حمله کند. ستون پنجم عراق در داخل بهشدت فعال بود. باید هرچه بیشتر خودمان را برای مقابله با عراق تقویت میکردیم. پیشبینی میشد امکان کودتا هم وجود دارد. تصمیم ابوشریف این بود که یک نفر باید برود توی دل دشمن و از آنجا اطلاعات بیاورد.
طو من سالهاست در دل دشمن هستم؛ نزدیکتر از هر کسی به دشمن. گاهی وقتها فکر میکنم این قسمت من و حکمت خدا بوده که اینجا باشم. خودم را اینطور توجیه کردهام؛ کسی که من را اینجا نگه داشته، هدفی داشته. همیشه برای آن هدف خودم را آماده نگه میدارم.