مستند روایی از خاطرات ستوان دوم (افسر گارد جاویدان) مرحوم نجاتعلی اسکندری
«کتاب سرباز شهر ممنوعه»، مستند روایی خاطرات افسر گارد جاویدان نجاتعلی اسکندری توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسید.
این اثر، روایت کوشش و مبارزهی یکی از مبارزان عرصه پرتلاطم نیم قرن اخیر است که میدانها و صحنههای گوناگون زندگی و مبارزاتی متفاوتی را از سر گذرانده. مردی که از نزدیک شاهد فروپاشی و ضعف دستگاه اشرافیت و سلطنت بوده و پس از طلیعهی انقلاب اسلامی چون سربازی وفادار و متعهد به پاسداری از کیان و امنیت ایران اسلامی پرداخته. او، روایتگر شجاعت و رشادت نیروهای مؤمن ارتشی است که با وجود همهی توطئهها و هجمههای منافقان و بدخواهان این مرز و بوم علیه سازمان نیروهای مسلح، دوش به دوش سپاه پاسداران و نیروهای مردمی در برابر ارتش متجاوز و سراپامسلح بعثی ایستادگی کردند و پرچم پر افتخار ایران اسلامی را بر بلندترین قلههای افتخار و رشادت به اهتزاز درآوردند.
شب نهم آبان ماه سال پنجاه و نه واحد اطلاعات کشف کرده بود که دشمن قصد دارد صبح فردا با یک تک سنگین از پل نادری بگذرد و راه را برای عبور لشکرهای پیاده اش به طرف اهواز بگشاید. در همان حال که مشغول گرفتن مهمات و بازدید سلاح ها بودیم، یک استوار بلندقد و بسیار خوش اندام وسط محوطهی گردان ایستاد و با لهجهی کرمانشاهی گفت: «برادرا، دشمنی که فردا در ساحل کرخه با او می جنگید قاتل برادرهای ما و متجاوز به ناموس وطن ماست. هرکس آمادهی نبرد پهلوانانه تا شهادته دست یاعلی بده» و دست بزرگش را آوردجلو. نیروها از جا پریدند و دست در دستش گذاشتند، صفوف بعدی دست بر شانهی آنها و همینطور تا چند ردیف مثل گلبرگهای یک گل شکلگرفت. همگی از ته دل نعره میزدیم یاعلی یاعلی چنان که صدای یاعلی گفتن یگان ما آن شب تا لشکرهای مجاور شنیده شده بود.