محصولات مرتبط

روایت نزدیک ۸ - اسارت در هور (روایت دو خلبان از عملیات بدر)
روایت نزدیک ۵ - انرژی اتمی (روایت کمین مجنون و فاو؛ زمستان ۶۴)
روایت نزدیک ۳ - پنج روز پدافند (روایت جاده فاو - ام القصر؛ اسفند۶۴)
روایت نزدیک ۲ - اشغال تصویر سیزدهم (روایت چهل و ینچ روزۀ مقاومت در خرمشهر)
روایت نزدیک ۱۳ - لیلا (فراز و فرود یک زندگی به روایت مجید عباسی)
روایت نزدیک ۱۲ - روایت راه (از مدرسه تا جبهه)
شابک :۹۷۸۹۶۴۷۵۲۹۴۱۹
نوبت چاپ :4
سال چاپ :1389
تعداد صفحات :264
قطع : رقعی
وضعیت : انتشار یافته
وزن :۳۱۰گرم

دیگر آثار نویسنده

روایت نزدیک ۳ - پنج روز پدافند کد کالا 14

(روایت جاده فاو - ام القصر؛ اسفند۶۴)

نویسنده:
دسته بندی:
کلمات کلیدی: روایت نزدیک فاو ام القصر پدافند پنج روز پدافند
قسمتی از کتاب

یک دقیقه بعد از انفجار یک دفعه دو تا ترکش ،خوردند به پشتم .درست توی فرو رفتگی بین دو کتفم ؛ قشنگ روی ستون فقرات.
سرد بودند. هیچ کاری نکردند. خدا رو شکر کردم که کسی ندید . حتی باد گیرم را پاره نکردند . خوردن به پشتم و افتادند کف سنگر .برشان داشتم .
ترکش باید داغ باشد، آنقدر داغ سرخ سرخ باشد ،اما اینها حتی دستم را هم گرم نمی کردند، هرکدام اندازه دو بند انگشت؛ تمیز و نقره‌ای، اگر می‌رفتند تو، حتماً قطع نخاع می شدم .
مثل دو سنگریزه بودند که کف دست بچرخانی .گذشت گذاشتمشون توی جیب بادگیرم. شاید هنوز هم ته ساکم مانده باشند.