این کتاب روایتی است از بودنهای مردی که در وجودش«من» نداشت،اما یادش در قلبها به یادگار ماند و رد پا
الهام کنار پنجره هال نشسته است و آل یاسین میخواند، ولی شش دانگ هوش و حواسش پیش الیاس است. نگاهش بین