فروشگاه اینترنتی روایت فتح

محصولات مرتبط

اینک شوکران 1 منوچهر مدق به روایت فرشته ملکی همسر شهید
کتاب رادیویی اینک شوکران روایت عاشقانه زندگی شهدای جانباز از زبان همسرانشان
مجموعه شش جلدی اینک شوکران +کتاب رادیویی روایت عاشقانه زندگی شهدای جانباز از زبان همسرانشان
اینک شوکران ۶ حسین شایسته فر به روایت همسر شهید
اینک شوکران ۵ سعید جان بزرگی به روایت همسر شهید
اینک شوکران ۴ محمدعلی رنجبر به روایت همسر شهید
اینک شوکران ۳ ایوب بلندی به روایت همسر شهید
اینک شوکران ۲ مصطفی طالبی به روایت همسر شهید
وزن :۷۵گرم
شابک :۹۷۸۶۰۰۳۳۰۳۴۷۸
نوبت چاپ :12
سال چاپ :1398
تعداد صفحات :104
وضعیت :انتشار یافته

دیگر آثار نویسنده

اینک شوکران ۳ کد کالا 47

ایوب بلندی به روایت همسر شهید

دسته بندی:
کلمات کلیدی: ایوب بلندی شهید ایوب بلندی اینک شوکران
قسمتی از کتاب

«از همان روز اول می دانستم به کسی دل می بندم که به چیز با ارزش تری دل بسته است و اگر راهی پیدا کند که به آن برسد، نباید مانعش بشوم.»

«کار مامان شده بود گوش تیز کردن. صدای بق بق یاکریم ها را که می شنید، بلند می شد بی سر و صدا از روی پنجره پرشان می داد. وانتی ها که می رسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلند گوهایشان داد بکشند، مامان خودش را به آنها می رساند، می گفت مریض داریم و می فرستادشان چند کوچه بالاتر. برای بچه های محله هم علامت گذاشته بود. وقتی ما آن دستمالی را از پنجره آویزان می کرد، بچه ها می فهمیدند حال ایوب خوب است و می توانند بازی و سر و صدا کنند»

«می گویند درد و رنج همراه ازلی تمام آدم ها است؛ درست از لحظه ای که متولد می شوند تا دم مرگ، اما انگار بیشتر آدم ها در برابر این همراه، اختیار و اراده شان را از دست می دهند و ادامه زندگی برایشان ناممکن می شود. وقتی دردها یکی دو تا نباشد و همه بی درمان، وقتی جسم دیگر توانایی این همه درد را نداشته باشد، روح بلند و صبر ایوب می طلبد که هنوز زنده باشی و به دردهایت لبخند بزنی. »