در این نشست فرحناز رسولی، راوی کتاب و همسر شهید سعید قهاری سعید، عنوان کرد: زندگی ما به خاطر دین و بقای انقلاب و ارزشها یک زندگی مهاجرتی بود و بنده ذرهای پشیمان نبوده و نیستم؛ چرا که تصمیم خودم بود و با دید باز و مطالعه وارد زندگی همسرم شدم و من فکر میکنم بهترین برهه از زندگی من همان زندگی در دوران جنگ بوده است. وی در توصیهای به جوانان نیز گفت: عزیزان، اگر هدف شما از ازدواج آرامش و دینداری باشد و اگر صبر داشته باشید، خداوند به شما همه چیز خواهد داد. بانو رسولی در ادامه صحبتهای خود در معرفی شهید بیان کرد: شهید قهاری از فرماندهان عملیاتی بود و حضورش در جبهه واجب بود. به همین جهت خیلی کم به مرخصی میآمد؛ او از فرماندهان گمنام، بیادعا و ولایتپذیر محض بود که همیشه به دنبال شهادت بود. در آخرین جابهجایی ما از یزد به ارومیه خودش میدانست که این آخرین جابهجایی ماست و شهید خواهد شد و همانطور هم شد. درست همانگونه که از یاران شهیدش خواسته بود، در سالگرد کنگره ۴۰۰۰ شهید یزد در عصر جمعه چهارم اسفند ماه سال ۸۵ در درگیری با اشرار در شمال غرب ایران به شهادت رسید.
وی افزود: با گذشت این سالها من حضور شهید را حس میکنم و به عینه میبینم و هربار مشکلی پیش بیاید و نیازمند راهنمایی ایشان باشم، با او حرف میزنم و ایشان به خواب من میآیند و یاریگر من در سختیها هستند. دختر شهید قهاری نیز درباره کتاب «همسفر آتش و برف» بیان کرد: این کتاب روایتی از زندگی پر فراز و نشیب و پرماجرای مادرم است که به زبانی شیرین و روان نوشته شده است. این کتاب شیوهای جدید در سبک نگارشی است که مستندی است که در قالب رمان و من پیشنهاد میکنم همه جوانها این کتاب را مطالعه کنند. همسر شهید ادامه داد: شهید روحیات خاصی داشت؛ ولی در هیچ موردی، چه در بحث اعتقادی چه در بعد عبادی و سیاسی، ما را مجبور به انجام کاری نمیکرد؛ ولی همیشه راهکار میداد و چیزی که همیشه به آن تاکید داشت، بعد ولایت و ولایتمداری بود که میگفت همه چیز حول ولایت است و اگر به ولایت آسیب برسد به کشور آسیب میرسد. وی همچنین در سخنان پایانی خود با اشاره به اینکه ما در برهه حساس و مرحله آزمایش هستیم و انگار روی لبه شمشیری ایستادهایم که نباید پایمان بلغزد، تاکید کرد باید در شناساندن شهدا کار فرهنگی انجام بدهیم.