هفت هشت سالش بیشتر نبود، ولی راهش نمیدادند، چادرمشکی سرش کرده بود، رویش را سفت گرفته بود، رفت تو، یک گوشه نشست. روضه بود؛ روضۀ حضرت زهرا(سلام الله)مادر جلوتر رفته بود، سفت و سخت سفارش کرده بود «پانشی بیای دنبال من. دیگه مرد شدی. زشته. از دم در برت میگردونند. »
روضه که تمام شد، همان دم در چادر را برداشت، زد زیر بغلشو دِ بدو.
											ارسال با باربری
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
ارسال از طریق پست
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
	
				
				
								
								
								
				
				
		
				
		
				
		
				
		
				
		
				
		
				
		
				
		
				
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.