روایت همسران شهدا
(نیمه پنهان)

روایت مدافعان حرم

روایت یاران

روایت خاطرات
(یادگاران)

روایت همسران شهدا خلبان (آسمان)

روایت دانشمندان
(شهدای هسته‌ای)

روایت مدافعان وطن

روایتی دیگر

تازه های انتشارات

"حسین گاردی"

"مستند روایی از ازاده جانباز حسین صادقی"

در شناسنامه‌ام تاریخ تولدم را اولین روز مرداد سال 1334 نوشته‌اند. حالا اینکه واقعا همان روز به دنیا آمده‌ام یا چند ماه قبل از آن الله اعلم. این زمان ثبت تاریخ تولد خیلی حساب و کتاب نداشت. نامم حسینقلی است. اما همه همان حسین خالی من را می‌شناسند. حسینقلی صادقی سیرویی که پسوند فامیلی‌ام را از اسم روستای آبا و اجدادی‌مان گرفته‌اند..

فروشگاه

پرفروش ترین کتاب انتشارات

قصه دلبری

 

شهید محمدحسین محمدخانی به روایت مرجان در علی همسر شهید

از تیپش خوشم نمی‌آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می‌پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می‌انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی‌اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک‌وری می‌انداخت روی شانه‌اش، شبیه موقع اعزام رزمنده‌های زمان جنگ. وقتی راه می‌رفت، کفش‌هایش را روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می‌دیدمش. به دوستانم می‌گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون جا مونده!» 

کتابها‌‌ی جدید

با ما همراه شوید

ارسال موضوع

از انتشارات چه خبر ؟

آخرین اخبار

نمای تصویری

آخرین فیلم