زندگی این چنین میگذرددر تقابل دل و منطق گاهی تابع دل میشوی و گاهی تابع منطق گاهی دل پیروز میدان ا
این یادداشتها شرحی از زندگی روزمرهام در شرایط اشغال و رویارویی مدام با ماموران امور شهری و سربازان
روایت مهاجرت ایرانیان به عراق و عراقیان به ایران به قرنها قبل برمیگردد که به دلایل متعهدد فرهنگی،
ماجرا از آنجایی شروع شدکه در صبحگاه26آوریل 1988 نیروهای مقاومت حزب الله با نفوذ به منطقه هارداو درجن
این اثر در راستای انجام طرحی پژوهشی با عنوان «ثبت و تدوین خاطرات صلاح عسگرپور» به انجام رسیده است بن
حاج سعید با موهای سپید و لباس مقدس سپاه برایم حکم یک فرمانده با تجربه را داشت او درکنار دانش آموزان
نفسش را در سینه حبس کرده بودطنین صدای وحشت انگیز پاشنه پوتین سربازها به کف زمین را هر لحظه به خود نز
این کتاب روایتی زنانه از طلبه شهید عباس شیرازی « قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی و مسئول تبلیغات جبه
این کتاب روایت زندگی مردی است که با نگاه بانو زینب علیه السلام از کوره راه اعتیاد به بزرگراه جوانمرد
در کتاب « مجنون من است لیلی» سعی شده مخاطب را به فضای همدان و حال و هوای مردمش ببرد؛ بنابراین لهجه ه
زندگی این چنین میگذرددر تقابل دل و منطق گاهی تابع دل میشوی و گاهی تابع منطق گاهی دل پیروز میدان ا
این یادداشتها شرحی از زندگی روزمرهام در شرایط اشغال و رویارویی مدام با ماموران امور شهری و سربازان
روایت مهاجرت ایرانیان به عراق و عراقیان به ایران به قرنها قبل برمیگردد که به دلایل متعهدد فرهنگی،
ماجرا از آنجایی شروع شدکه در صبحگاه26آوریل 1988 نیروهای مقاومت حزب الله با نفوذ به منطقه هارداو درجن
این اثر در راستای انجام طرحی پژوهشی با عنوان «ثبت و تدوین خاطرات صلاح عسگرپور» به انجام رسیده است بن
حاج سعید با موهای سپید و لباس مقدس سپاه برایم حکم یک فرمانده با تجربه را داشت او درکنار دانش آموزان
نفسش را در سینه حبس کرده بودطنین صدای وحشت انگیز پاشنه پوتین سربازها به کف زمین را هر لحظه به خود نز
این کتاب روایتی زنانه از طلبه شهید عباس شیرازی « قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی و مسئول تبلیغات جبه
در کتاب « مجنون من است لیلی» سعی شده مخاطب را به فضای همدان و حال و هوای مردمش ببرد؛ بنابراین لهجه ه
در این چند روز با خاک انس گرفتهام؛ بوی خاک گرفتهام، رنگ خاک گرفتهام. حال میفهمم که چرا پیامبر «ص
ناگهان بیسیمچی صدایی غیر منتظره شنید:«میدانم بروجردی آنجاست.میخواهم او را نصحیت کنم. من فرمانده
این کتاب روایتی است از بودنهای مردی که در وجودش«من» نداشت،اما یادش در قلبها به یادگار ماند و رد پا
جنگ همیشه زیر لایههای این خاک و آب جاری است. نبرد شکوهمند حق و باطل.اما دست روزگار برگ جدیدی از مظل
این کتاب، حکایت سربازی است که دوران خدمت سربازیاش مقارن با جنگ تحمیلی میشود. او که تمام تلاشش در ا
ستاره های کوکب، روایت مادرانه و شیرینی از زندگی بانو کوکب اسکندری مادر شهیدان حسن، علی و رضا مظفر اس
در این کتاب خاطرات همسر "شهید منوچهر مدق"، از سال های زندگی مشترک و خصوصیات اخلاقی و سرنوشت او، روای
عماد مغنیه یکی از جوانانی بود که نقشی اساسی در پیروزی های بعدی مقاومت در جنوب لبنان داشت؛ چه درآزادی
اگر حالم بد باشد، بهشت زهرا هم نمی روم و اگر حالم خیلی بد باشد، دعای ندبه را هم توی خانه می خوانم.
ماه رمضان از راه رسیدو من با اینکه نمیتوانستم روزه بگیرم، دوست داشتم سحرها بیدار شومو کنار تو بشینم
کتاب بیبی سلطنت، آرزوی کودکانهای است که بعد از سالها به واقعیت بدل شده است
و من سالهاست در دل دشمن هستم؛ نزدیکتر از هر کسی به دشمن.