اسماعیل پانزده، شانزده سالش بود که هنرستان فنی حرفهای اهواز قبول شد. هنرستان وابسته به شرکت نفت بود. همین که یک جایی باشد که علاوه بر تحصیل رایگان، خوابگاه بدهند، برای خودش موقعیت خوبی بود. بعد از رفتن به اهواز و هنرستان، فضای ذهنی اسماعیل عوض شد. قبل از آن، از دوران بچگی و نوجوانیاش فقط شیطنتهایش در کوچه و خانه یادم هست. با رفتن به آن جا با چیزهایی آشنا شد که در آغاجاری کوچک مانمیتوانست. کتاب خواندن را همان جا شروع کرد. هرکتابی که جدید به بازار میآمد میگرفت. هدیه اگر به کسی میداد حتماً کتاب بود؛ عادتی که همیشه با او ماند.
ارسال با باربری
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
ارسال از طریق پست
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.