توی اتوبان همت با سرعت ۹۰ تای مجاز میرفتم که یکهو راه بندان شد. از آن خلوتی شهر، بعید بود یکهو راه بند بیاید. کمی که جلوتر راندم، دیدم بچه های ایست بازرسی راه را بسته اند. دلم آرام شد، قرص شد، قوت گرفت. توی دلم هزاربار ماشاءالله و احسنت به این جوانان گفتم. آن وسط جوان دهه نودی را دیدم که تیپ و قیافه اش به بسیجی ها نمیخورد. میان ماشین ها ایستاده بود و با احترام میگفت: لطفا چراغ های داخل ماشینتون رو روشن کنید. دوباره دلم روشن شد و قوت گرفت. دشمن بیچاره ی بدبخت با فتنه ۴۰۱ چقدر جان کند تا دهه های بعدی انقلاب را مال خودش کند، مثل همیشه تیرش به سنگ خورد.
وقتی به خانه رسیدم، توی خبرها دیدم جوانان بسیاری در این چند روز به پایگاه های بسیج مراجعه کرده اند که عضو بسیج شوند.
ارسال با باربری
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
ارسال از طریق پست
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.