… اوضاع کردستان به هم ریخته بود و کومله و دمکرات هر بلایی را میخواستند سر مردم میآوردند و عکسهای عزالدین حسینی و عبدالرحمان قاسملو را به در و دیوار شهر زده بودند. پاوه به دست ضدانقلاب افتاده بود و دکتر چمران، وزیر دفاع، در محاصره بود. پادگان بانه در حال سقوط بود و تو همراه با شیرودی و کشوری شده بودید مشتی واحد و تو می گفتی: «وطن شده جگری پاره پاره و فقط حضور امام است که نمیگذارد از هم بپاشد.» آن روزها عقابی بودی که دوست داشتی بپری و دشمن را به چنگ بیاوری و گلویش را بدری.
… در کرمانشاه بودیم که صدای وحشتناکی بلند شد. نیمه شب بود که حمید آمد. وقتی از صدای عجیب پرسیدم گفت: در حال تست پایلوت بودم که فرودگاه را زدند. بعد ادامه داد این تست را تا قبل از انقلاب فقط آمریکاییها انجا میدادند و ما ثابت کردیم که چیزی از آنها کم نداریم.

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.