دومتری با صدایی محکمتر و عصبانیتر از قبل سوالش را تکرار کرد.
مین انت؟!
این بار قبل از اینکه حاج مهدی حرفی بزند عبدالله با زیرکی چهرهاش را در هم جمع کرد و با حالتی عصبانی و خشمگین به دو متری گفت: «خجالت بکش آدم از شیخ میپرسه تو کیای؟! این تویی که باید خودت رو به معرفی کنی به شیخ!»
دومتر جا خورد کمی عقب رفت و با صدایی ترسان و لرزان گفت«اعذرنی یا شیخ! نحنابالنصره»
حاج مهدی در چشمان کثیف دومتری خیره شد و گفت:« اناشیخ النصره!»

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.