نشست تبیینی چهار عنوان کتاب «مرا بپذیر» با نگاهی به زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی، «فصل رسیدن» روایتی از شهید هادی طارمی، «خوابهای ناتمام» درباره شهید محمد شیبانی و «قاسم حاج قاسم» که خاطرات شهید وحید زمانینیا است، در قالب مجموعه یاران حاج قاسم در سالن تبیین نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.
الهه آخرتی، نویسنده کتابهای «خوابهای ناتمام» و «فصل رسیدن»، در نشست تبیینی یاران حاج قاسم گفت: شاید برای بسیاری از مخاطبین و خوانندگان سوال شود که چرا حجمی از کتب شهدا مربوط به شهدای غیروطنی است. یعنی شهدایی که ایرانیالاصل نیستند، ولی در جنگهای منتسب به ایران عملیات انجام دادند. در جواب باید گفت نگاه ما به ظهور است. این نگاه افق دید باورها را که بدون حد و مرز است، گسترش داده است. مرزهای ملی هر کشور محترم است و سر جایش قرار دارد؛ پس نگاه ما باید گسترده بشود. ما جبههها و سنگرهای مشترکی از باب باورهایمان با دیگر کشورها داریم. باید به آنها توجه ویژه بکنیم. در حوادث اخیر و رخدادهای جهانی، ما با واژه جنگ آخرالزمانی آشنا شدهایم و این نشان از این است که مرزبندی مفهوم و معنای متفاوت پیدا کرده است. زبانها و ملتهای مختلف دارای هدف مشترک اعتقادی هستند. در مولفههای اعتقادی ما هدفهای مشترک وجود دارد که این وحدت مشترک را میطلبد.
الهه آخرتی با اشاره به تغییر رفتارهای فرهنگی کشورهای همسایه نسبت به انسان ایرانی مسلمان گفت: نگاه به جامعه کنونی عراق و همچنین مسائل سیاسی که در این کشور اتفاق افتاده ارتباطات و همبستگیهای جدیدی را ایجاد کرده است. عراقیها حاجقاسم را از خودشان میدانند. حتی اسم حاجقاسم را جزو شهدای اول خودشان به حساب میآورند. شما وقتی وارد گفتوگوهای روزمره آنها میشوید، آنطور از حاج قاسم صحبت میکنند که گویا حاجی یک سردار عراقی و عرب بوده است.
متأسفانه باید که از حاج قاسم کتاب جامع و کاملی وجود ندارد. فرهنگ عراق منتظر است که کتابهایی با ترجمه زبان خودشان از ایران بیاید. در جستوجویی که در جامعه نشر عراق شده، تنها دو جزوه آن هم نه به صورت کتاب از حاجی وجود دارد.
زینب مولایی، نویسنده کتاب «قاسم حاج قاسم»، با بیان ویژگیهای مشترک شهدای ایرانی و غیرایرانی مدافع حرم گفت: شهید وحید زمانینیا به وهب حاج قاسم هم معروف است. در مورد وهب حاج قاسم یک نکتهای خاص وجود دارد و آن هم مدت زمان ازدواج ایشان بود. شهید وحید زمانینیا تنها شش ماه ازدواج کرده بود. دلیل اصلی که اسم این کتاب را «قاسم حاج قاسم» گذاشتم به دو علت بود. یکی اینکه خود شهید زمانینیا ارادت ویژهای به حضرت قاسم امام حسین(ع) داشت. دلیل دوم هم نوع و نحوه شهادت شهید شبیه به شهادت حضرت قاسم بود. وحید زمانینیا را خود حاج قاسم انتخاب کرده بود. زمانینیا اخلاق خوبی داشت. به شدت خوشاخلاق بود. گفتهاند ایشان هیچوقت عصبانی نمیشد.
الهه آخرتی در ادامه بیان ویژگیهای شهدا و یاران محافظ حاج قاسم به هادی طارمی اشاره کرد و گفت: هادی طارمی هم از شهدای محافظ همراه حاجقاسم بود. اسم کتابی که برای زندگی و خاطرات این شهید بزرگوار انتخاب کردیم اشاره دارد به داستان سیر تکامل انسان که مثل میوه رسیده میماند. این برمیگردد به جملهای که حاج قاسم در جمع این شهدا و رو به همه آنها میگوید تو رسیدی و وقت چیدن شما رسیده است.
آخرتی علت انتخاب این سوژه برای بیان خاطرات آن خاطرنشان کرد: شاید دلیل اصلی پرداختن به این شخصیت را برای تهیه کتاب، کشش قلبی خودم بود و ویژگی خانواده شهید طارمی برایم جذاب بود. مادر شهید طارمی مادر 11 فرزند بود که به طور شگفتانگیزی هیچکدام از فرزندان کمبود عاطفه نداشتند. پدر خانواده خودش را موظف کرده بود برای تکتک بچههایش هدیهای مناسب بگیرد و به آنها هدیه دهد. تفاوتی هم بین بچهها قائل نمیشدند. پدر شهید طارمی هر بار یکی از فرزندانش را به خرج و هزینه خودش به کربلا میفرستاد. خانواده شهید طارمی اولین شهیدشان مربوط به دوران دفاع مقدس است. شهید جواد طارمی برادر بزرگتر هادی بود که به شهادت میرسد. شاید باورتان نشود اما زمانی که خواهران و برادران از شهادت هادی باخبر شدند، سجده شکر بهجا آوردند. این نوع تربیت بسیار زیبا بود. مفهوم شهادت در این خانواده خاص تعریف شده بود. شما بهراحتی میتوانستید الگوی ایرانی اسلامی را در این خانواده لمس کنید. تمامی اصول تربیتی این خانواده که توسط مادر خانواده پیاده شده بود بر اساس اصول تربیتی اسلام بود. همهاش را میتوانستی در رفتارهای تربیتی مادر این خانواده ببینی.
نویسنده کتاب «فصل رسیدن» نقش مادر را در تربیت شهدای این عصر مهمتر از همه دانست و گفت: مادر خانواده ارتباط عجیبی با امام حسین(ع) داشتند. برایم جالب بود که ریزهکاریهای دین هم در این خانواده اهمیت داشت. ستون خیمه معرفتی و اعتقاد راسخ به اهل بیت بهخصوص امام حسین (ع) را مادر این خانواده بنا نهاده بود. من وقتی با مادر شهیدان جواد و هادی عجین شدم، متوجه یک اعتقاد در مادر شدم و آن این بود که روزی که بر امام حسین (ع) اشک نریزیم، روز بیبرکتی است.
وی در ادامه از سختترین لحظات مصاحبه با خانواده شهید طارمی گفت و در مورد مواجه دختر کوچک شهید هادی طارمی خاطرنشان کرد: چیزی که در روزهای مصاحبه برای من دشواری و سختی ایجاد میکرد، صحبت در مورد شهید هادی طارمی بود که دختر دوسالهاش متوجه صحبتهای ما با مادر و مادر بزرگش میشد و با تمام جان به حرفهای ما گوش میداد. مادر شهید هادی طارمی هنوز که هنوز است، از نبودن هادی رنج میکشد و غصه میخورد.
زینب مولایی با تکمیل نقش مادر در تربیت و نوع دستگاه تربیتی گفت: در خانواده شهید زمانینیا هم مادر ستون خانواده است. همانطور که خانم آخرتی در مورد خانواده شهید طارمی گفتند که مادر این خانواده چه نقش پررنگی در جریان تربیتی با الگوهای اهل بیتی و اسلامی داشتند، در این خانواده هم همینطور بود. به تمامی فرزندان احترام و رعایت حق الناس سفارش میشود. در همین خانواده مادر به فرزندش میگوید صبحها که به مدرسه میروی آهسته در راه پلهها قدم بردار تا صدای پای تو همسایهها را اذیت نکند.
مولایی ادامه داد: نکتهای که برایم جالب بود و من در این چند سال به آن رسیدم، تیپ شخصیتی هر شهید بود که با هم دیگر متفاوت بود. شهدای این روزهای ما شبیه روزها و روزگار ما هستند. دقت در جزئیات زندگی شهدای این دوره ما را متوجه این مسئله میکند که چقدر شبیه ما زندگی کردند و اینها تافته جدابافتهای نیستند.
مولایی در ادامه از وجود کتاب دیگری درباره شهید زمانینیا خبر داد و گفت: کتاب دیگری از شهید وحید زمانینیا وجود دارد که عنوان آن «من محافظ حاج قاسم هستم» است و انتشارات شهید کاظمی زحمت آن را کشیدند. این کتاب خاطرات شهید زمانینیا را به صورت خاطرات کوتاه آورده است و قالب آن به شکل داستانی نیست.
نویسنده کتاب «خوابهای ناتمام» تولید چند کتاب برای یک شهید را مفید دانست و گفت: اینکه از یک شهید دو کتاب تولید شده است ایراد نیست. هرکس شیوهای را دوست دارد. مخاطبها دارای سلایق مختلفی هستند که هر کدامشان شیوهای را انتخاب میکنند. مهم آن است که کتاب حرفی برای گفتن داشته باشد و بتواند تغییر ایجاد کند. مسلما با این قاعده اگر کتابی تولید شود موازیکاری نیست. شما اگر میبینید که برای حاج قاسم 700 عنوان و بلکه بیشتر کتاب تولید شده است، به خاطر جذابیتهای زیبای زندگی و رفتار حاج قاسم است. هر کدام یک از مقاطع زندگی حاج قاسم متفاوت است. هر کدام یک از این خاطرات، حرف تازهای دارد و به دنبال آن تأثیرگذاری ویژهای بر مخاطب خودش میگذارد.
وی همچنین افزود: موضوع کلی و محوری کتاب «فصل رسیدن» زندگی صرف هادی طارمی نیست؛ بلکه خانواده هادی طارمی است که ملاک صحبتهای ما قرار دارد. خانواده طارمیها از الگوی اسلامی و سبک زندگی ویژهای که انتخاب کردند، برجستگی خاصی را به دست آوردند. این حرف مهمی است که مخاطب باید از کتاب درک کند. قالب کتاب «فصل رسیدن» دانای کل است.
آخرتی وجود فرزند شهیدی دیگر در خانواده طارمی مهم دانست و گفت: اولین شهید خانواده طارمی، جواد 16 سالهای است که به جبهه میرود. این شهید بزرگوار دارای زندگی شیرین و پرخاطرهای است. ما نیازمند آن هستیم که خاطرات شهدای هشت سال دفاع مقدس را هم روایت کنیم. درک جواد طارمی با هادی، درک باورهای مشترک است که هر دو منجر شده آنها به فیض شهادت نائل شوند. اشتراکات این دو برادر شهید دستگاه تربیتی آنهاست و تفاوتشان فقط در سن شهادتشان است. چه بسا اگر جای هر دو شهید را باز هم عوض میکردید، باز هر دو برای باورهایشان به جنگ میرفتند و میجنگیدند.
آخرتی افزود: این چند شهید که با عنوان یاران حاجقاسم در این نشست معرفی شدند، شهادتشان را به شهادت حاج قاسم گره زده بودند. به قول حاج قاسم این میوهها رسیدهاند و باید دست خدا آنها را بچیند. برخیها میگویند که اگر حاجی شهید نمیشد این افراد هم شهید نمیشدند، نه اینطور نیست. هر کدام از این شهدا زندگیشان و رفتارشان و گفتارشان بهطوری بوده که منجر به شهادتشان میشده.
در پایان هر دو نویسنده کتابهای شهدای مدافع حرم و محافظین سردار سلیمانی، به رفتارهای زیبا و پر احساس حاج قاسم اشاره کردند و گفتند: حاج قاسم رفتارهای پدرانهای نسبت به محافظین خودش داشت. حاجی با دست خودش برای آنها لقمه غذا میگرفت و بر دهان آنها میگذاشت. از خانه برای همه آنها غذا میآرود. حاج قاسم محافظین خودشان را انتخاب میکردند. همیشه تیم حفاظتی خودشان را از مدافعین حرم انتخاب میکردند. در آخرین سفرشان سفارش کرده بودند که حتما وحید زمانینیا به همراه من بیاید. من مطمئن بودم شهید طارمی اگر بعد از حاج قاسم بود، زنده نمیماند. پیوند عاطفی بین حاجی و شهید طارمی وجود داشت.