فرمانده از لابهلای برگههایی که روی میزش بود، برگهای را جدا کرد و آمد سمت او. همان طور که تای برگه را باز میکرد گفت: برای یکی از محافظان سردار سلیمانی مشکلی پیش اومده و دیگه نمیتونه تو تیم حفاظت باشه، حاج قاسم هم شما رو پیشنهاد داد برای این کار. در جریانی که حاجی محافظهاش رو خودش انتخاب میکنه.
باورش نمیشد چیزی که شنیده، درست باشد. …
حالا میفهمید چرا هفته پیش که سر میز غذا بودند، #حاجـقاسم صدایش کرد تا همراه او غذا بخورد، بعد هم از اسم و مشخصات و مأموریتهایی که به سوریه رفته بود پرسید….»

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.