دیپلمش را که گرفت، گفت: «من سربازی نمی رم؛ می رم دانشگاه. » کنکورش را که داد، رشتۀ تربیت بدنی قبول شد. فقط درس نمی خواند. توی یکی از مدارس جنوب تهران شده بود مربی ورزش؛ درس می داد. بعضی وقتها روزنامه م یآورد سر کلاس. بحث میکرد و تحلیل
می داد و از این جور چیزها. کمک هزینۀ دانشگاهش را هم می داد برای شاگردانش کتاب می خرید. بعد از انقلاب هم همۀ حقوقش را خرج لباس و کاغذ و قلم بچههای محروم منطقه می کرد.
می گفتم: «پس خودت چی؟ »می گفت: «من که خرج شخصی ندارم. یک دست لباس می خوام که هم لباس سپاه هست، هم کلی از قبل انقلاب دارم. »
ارسال با باربری
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
ارسال از طریق پست
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.